نامه محمدمحسن سازگارا به محمود احمدی نژاد

به نام خداوند جان وخرد

 

شیخ و فاحشه

شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دام دگری پابستی
گفتا شیخا هرآنچه گوئی هستم
آیا تو چنانچه می نمائی هستی؟

حضور محترم جناب آقای احمدی نژاد

جناب آقای احمدی نژاد:

آن نکته ساده این است: این لیست بلند بالای سوالات را جلو خودتان و آقای خامنه ای بگذارید و این سوالات را از آقای خامنه ای و خودتان در باره رفتار با شهروندان ایران و مملکت خودمان بپرسید. مثلا بپرسید:
1-
دانشجویانی که به قول خودتان از شما راجع به آمریکا و اسرائیل می پرسند، آیا حق دارند راجع به عملکرد حکومت و مقام رهبری هم سوال کنند؟ یا بسیجی ها به آنها حمله می کنند و به اسم توهین به مقدسات، لت و پارشان می کنند و بعد هم آنهارا دستگیر می کنند؟ کاری که بارها اتفاق افتاده است.
 2-
آیا در دانشگاه و یا مطبوعات می شود از شما و آقای خامنه ای راجع به کمک مالی به گروههای تندرو فلسطینی پرسید؟ آیا می توان از پولهائی که ایران در لبنان، فلسطین، عراق، افغانستان و یا سایر نقاط دنیا خرج کرده است پرسید؟ آیا می توان سوال کرد چرا پول ملت مظلوم ایران خرج عملیات تروریستی در سراسر دنیا می شود؟ یک بار در تبلیغات انتخاباتی شورای شهر تهران در حالی که من در زندان بودم دوستانی در خارج از زندان من را به عنوان کاندیدای شهرداری تهران مطرح کردند و روی پانصد پوستر عکس مرا چاپ کردند و روی پانصد پوستر دیگر این حرف ساده را نوشتند که "افغانستان و بوسنی و.. پیشکش، تهران را در یابیم"( حتی فلسطین را هم جرأت نکردند بنویسند). بلافاصله آنهارا دستگیر کردند. پوسترها جمع آوری شد.در پرونده من هم یک بند بلند بالای اتهام راجع به آن ائتلاف انتخاباتی مطرح شده و برایم شش سال حبس هم بریده اند.

3- آیا به عنوان یک شهروند ایرانی می توان از شما و آقای خامنه ای پرسید که چرا در ایران برخورد دوگانه و یا چند گانه و تبعیض آمیز وجود دارد؟ چرا مردم در مقابل قانون مساوی نیستند؟ چرا مثلاً روزنامه کیهان که در اختیار مقام رهبری است و یا روزنامه جمهوری اسلامی که صاحب امتیاز قبلی اش ایشان بوده اند مجاز هستند که به هر کسی تهمت بزنند و هر دروغی را بنویسند؟ اما تا کنون بیش از صد روزنامه بسته شده است و روزنامه نگاران به زندان افتاده اند؟

4- آیا مطبوعات و شهروندان عادی ایران می تواننداز شما وآقای خامنه ای بپرسند که واقعاً به چه حقی بر سر یک تکنولوژی عقب افتاده دست چندم وارداتی برای غنی سازی اورانیوم ، کشور را این طور دچار بحران و درد سر کرده اید؟ حتماً می دانید که به مطبوعات از سوی شورای امنیت کشور ابلاغ شده که در باره داستان اتمی حق ندارند چیزی از خودشان بنویسندو تنها باید تفسیرهای رسمی حکومت و خبرگزاری را منعکس کنند.

در واقع از صاحب خانه اصلی یعنی ملت، بپرسیدکه برای ساختن بمب اتمی در ایران که در نهایت وسیله ای برای حفظ رژیم موجود و بر سر کار ماندن آقای خامنه ای تلقی می شود آیا حاضرند فقر و گرسنگی و بدبختی را تحمل کنند؟

جناب آقای احمدی نژاد

من هم مثل شما درس مهندسی خوانده ام. اما این فرصت را داشته ام که تاریخ نیز بخوانم . اتفاقا در دوره ا ی کوتاه تاریخ قرون وسطی و رنسانس در اروپا را تدریس هم کرده ام. اما بعد دستم را از دانشگاه کوتاه کردند. بزرگترین رسوائی تاریخ کلیسا محاکمه گالیله است. باور کنید برخورد کلیسا در آن محاکمه بسیار عاقلانه تر و انسانی تر از برخوردآقای خامنه ای و دادگاههای ایشان با آقای دکتر آغاجری بود. هاشم آغاجری تنها به دلیل انتقاد ی که آن هم به طور خصوصی از آقای خامنه ا ی کرده بود به جرم اهانت به پیامبر ، به اعدام محکوم شد و بعد هم که دانشگاه های کشور شلوغ شد و ناچار از عقب نشینی شدنداو را به حبس محکوم کردند.یک استاد دانشگاه چند سال از عمرش را ظاهراً برای یک سخنرانی و در واقع برای یک انتقاد در زندان گذراند. در تمام تاریخ قرون وسطی در اروپا بحث و نقد مبانی دینی و مذهبی جریان داشته است.هرگز برخوردی که با دکتر سروش به خاطر بحثهای کلامی و دینی اش در ایران شده ، در تاریک ترین سالهای قرون وسطی هم سابقه نداشته است. کارنامه روحانیت به قدرت رسیده در ایران ،از این حیث یکی از تاریک ترین کارنامه های روحانیان در سراسر تاریخ است.

 هنوز هم امثال آقای مصباح یزدی دست از این روش بر نمی دارند. آیا می توان از شما پرسید چرا از روحانی ای مثل آقای مصباح یزدی که دشمن علوم انسانی جدید است پیروی می کنید؟ چرا القای شبهه می کنید که گوئی در دنیا جلو تحقیق علمی را می گیرند؟ مدتهاست که علم، جهانی شده است.سری به اینترنت بزنید .البته اگر توانستید از فیلتر های دستگاههای اطلاعاتی آن مملکت عبور کنید. آنگاه خواهید دید که هزاران مرکز تحقیقاتی دنیا شب و روز در حال پژوهش علمی هستند و دستاورد های خودشان را در اختیار دیگران می گذارند. در آمریکا سالیانه بیش از صد هزار تحقیق علمی به نتیجه می رسد و منتشر می گردد.این رکورد در کشورهای بزرگ اروپائی که تقریبا جمعیتی معادل ایران دارند حدود بیست هزار تحقیق در سال است. آیا می دانید که سهم ایران در حدود سیصد تحقیق در سال است که آن هم اکثرا توسط ایرانیان مقیم خارج از کشور انجام می شود؟ اگر در پژمردگی علم و دانش و فرومردن فضای با نشاط علمی در ایران شکی دارید تنها نگاهی به وضعیت غم انگیز علوم انسانی در آن مرز و بوم بیندازید. حکومت حتی در حد یک سنجش افکار هم تحمل ندارد.بگذریم از سرنوشت غم انگیز ترور امثال دکتر تفضلی یا تهمت زدن به امثال دکتر زرین کوب و ده ها و بلکه صدها مثال دیگری که در مورد برخورد با اساتید دانشگاه و محققان و مترجمان و اهل فرهنگ آن کشور می توان ذکر کرد.

اجازه بدهید از همین زبان خودتان برای به شهادت طلبیدن انبیاء استفاده کنم.و سوالاتی اختصاصی را در مورد ایران مطرح سازم:
1-
آیا به نظر شما اگر تمام انبیاء الهی و پیامبر بزرگوار اسلام که من و شما به او ایمان داریم، در ایران بودند حاضر می شدندچهار هزار وصدو چهل و هشت زندانی را در زندانهای ایران در کمتر از 45 روز اعدام کنند؟ کاری که خوشبختانه یا متاسفانه به دستور مستقیم شخص آقای خمینی در تابستان سال 1367 صورت گرفته است و وقتی قائم مقام او یعنی آقای منتظری اعتراض کرده برکنار شده است. قربانیان در گورهای دسته جمعی در خاوران و جاهای دیگر دفن شده اند و تا همین امروز یعنی بعد از 18 سال هنوز بازماندگان شان نمی دانند عزیزانشان در کجا دفن شده اندو بدتر ازآن ، هنوز هم اگر بخواهند مراسمی برای عزیزانشان برگزار کنند با ضرب و شتم ماموران حکومت مواجه می شوند. یکی از سه نفری که ترتیب این جنایت علیه بشریت را داده یعنی آقای پور محمدی ، توسط شما به عنوان وزیر کشور به کار گرفته شده است. او هم چندین زندانبان را استاندار کرده تا به ملت ایران حالی کند که ایران یک زندان بزرگ است.
2-
آیا به نظر شما انبیای الهی و یا مردان حق و یا اصلا هر فرد عادی که تنها کمی ناموس و شرف داشته باشد، حاضر می شود در رأس حکومتی قرار بگیرد که در زندانهای آن به دختران و زنان مردم تجاوز می شود؟ نگوئید که چنین چیزی نیست. من هم زمانی که در دهه اول انقلاب سرگرم کارها ی مملکت بودم گاهی که چیزهائی می شنیدم می گفتم صحت ندارد و شایعه ضد انقلاب است . اصلا در تصورم نمی گنجید که در زندانهای جمهوری اسلامی عده ا ی حتی به زنان شوهر دار هم رحم نمی کنند.خدا را شکر که به زندان افتادم و در اثر اعتصاب غذا مریض شدم و توانستم برای معالجه به عنوان یک مخالف به خارج از کشور بیایم و در نتیجه، دراین سفرمخالفان حکومت به من اعتماد کردند، به سراغم آمدند،و داستانها ی خودشان را برایم تعریف کردند. جنایاتی که در حق شان شده است ،و تجاوزهائی که در زندان به آنها شده را بازگو نمودند.اگر شک دارید از دوست عزیزم آقای رضا علامه زاده خواهش می کنم تا نسخه ای از فیلم هائی را که در مصاحبه با تعدادی از این خانمها با اجازه شوهرانشان ضبط کرده است برایتان بفرستد. نگوئید اینها مربوط به گذشته بوده است. همین تابستان گذشته اتفاقا در زمان ریاست جمهور ی شما ، در کردستان این اتفاق باز هم افتاده است.اگر از خواهر عزیزم که این بلا بر سرش آمده و تن لرزان و خسته اش را به خارج از کشور رسانده ، و نیز شوهرش اجازه داشتم نامش را ذکر می کردم.اما شما می توانید از دستگاه امنیتی تان بپرسید لابد به شما نامش را خواهند گفت.

جناب آقای احمدی نژاد

آیا می دانید که گوهر لیبرالیسم، حاکمیت عقل است؟ آیا این جمله کانت را در رساله" در باره روشنفکری" که از قول هوراس شاعر قدیم یونانی نقل می کند که" جرأت دانستن داشته باش" دیده اید؟ این جمله گوهر اصلی لیبرالیسم است. جرأت دانستن داشتن. آیا می دانید که فتوای فقهائی مثل آیت الله منتظری این است که در عصر غیبت امام زمان (ع) رای مردم حجیت دارد و در واقع خداوند می خواهد که کارهای حکومت بدست مردم و با رای مردم انجام شود؟ آیا می دانید که نظر متفکرین بزرگ اسلامی مثل اقبال لاهوری یا دکتر سروش این است که خاتمیت پیامبر اسلام به این معنی است که بشر وارد دوره عقلانیت شده است و در این دوره بنای کار بر این است که امور انسانها با حاکمیت عقل آنها حل شود. بنابر این خواهش می کنم برای تخطئه عقل در حکومت ولایت فقیه از خدا و دین خرج نکنید. حداقل، قرائت های عقل گرایانه در تاریخ اسلام، از معتزله تاکنون را هم مطالعه کنید و آنگاه دریابید که می توان به قرائتی از دین قائل بود که راه را بر گوهر دنیای جدید، یعنی عقل مدرن باز می کند و اجازه می دهد تا نور این گوهر فرا راه بشریت را روشن کند.
اما دمکراسی چیزی جز یک روش معین حکومتی نیست که بر محترم دانستن عقل مردم و حاکمیت خرد جمعی استوار است. مهم ترین مشخصه آن هم این است که اکثریت مردم می توانند آزادانه حاکمین را انتخاب کنند. اقلیت هر چقدر هم که ناچیز باشد، حق حرف زدن و انتقاد کردن دارد و هر گاه هم که این اقلیت اکثریت شود، می تواند حاکمین را قانونی و بدون درگیری و خونریزی از حکومت پائین بیاورد. هر چه هم این مکانیزم عزل حاکمین توسط مردم و انتقاد از حاکمین، سهل تر، باز تر و عملی تر باشد، به همان نسبت آن حکومت دمکراتیک تر است.

در همین آمریکا، نسبت به همین آقای بوش که شما به خیال خودتان او را به باد انتقاد گرفته اید، روزانه دهها برابر آنچه شما نوشته اید از او سوال و انتقاد می شود، آن هم حرف های حسابی و دقیق، سوال های جدی و کارشناسانه، با ذکر دهها عدد و رقم، از جزئی ترین امور تا کلی ترین کارها. همین حرف های شما در مورد 11 سپتامبر و ابهام در آن ، بسیار عمیق تر در فیلم مستندی به تصویر کشیده شده است. کارگردان این فیلم برنده جایزه اسکار شده و فیلم هم در تمام سینماها به نمایش در آمده است. یا در هر کدام از کشورهای دمکراتیک غربی که بروید، روزنامه نگاران زبان گویای ملت هستند و روزانه حاکمین را به چهارمیخ می کشند. نه مثل ایران که تا کنون بیش از صد روزنامه توقیف شده و روزنامه نگاران به غل و زنجیر کشیده شده اند و بعضی هم مثل زهرا کاظمی دچار شکنجه و تجاوز در زندان شده و سپس به قتل رسیده اند. در همین آمریکا، تقلب رئیس جمهوری مثل نیکسون در انتخابات، توسط دو روزنامه نگار افشا می شود و وقتی کار به دادگاه می کشد و این تقلب اثبات می شود ، رئیس جمهوری استعفا می دهد و زمین ادب را می بوسد و به خانه اش می رود . در ایران وقتی یکی از کاندیداهای انتخابات مثل آقای کروبی اعتراض می کند که تقلب شده است ، یا دهها کاندیدا توسط شورای نگهبان ، یعنی ارگانی که خود را قیم مردم و مردم را صغیر و مهجور می داند ، رد می شوند ، کک هیچ کس هم نمی گزد . آقای احمدی نژاد، در این نوشته خیلی با خودم کلنجار رفتم که شما را رئیس جمهوری خطاب کنم . اما دیدم دست و دلم به این کار نمی رود . چون مکرر در مکرر از دست اندر کاران انتخابات در وزارت کشور شنیده ام که تنها 16 میلیون نفر در انتخابات ریاست جمهوری گذشته شرکت کرده اند ، یعنی 25 در صد دارندگان حق رأی . افزایش آن به 27 میلیون با تقلب بوده است و رساندن رأی شما هم از 8 میلیون به 17 میلیون ، ناشی از تقلب بوده است . یعنی با تقلب یک اقلیت مطلق بر اکثریت مردم حکومت می کند و مردم هم راهی برای اعتراض ندارند .

این رهبران غربی هر چه و هر که باشند ، هر جنایت و یا کاردرستی که بکنند ، حداقل در کشور های خودشان از مردم می ترسند و برای افکار عمومی شان احترام قائلند . ناچارند به خواست مردم تن بدهند و برای کشور های خودشان خوب کار کنند . شهروندان شان در ممالک شان با رفاه و آسایش زندگی می کنند و هر روز از حکومت و حکومت گران نمی ترسند . شما هم بهتر است بجای نسخه نوشتن برای دیگران و سینه به تنور چسباندن برای مردم دیگر کشور ها ، به فکر مردم خودمان باشید . به وعده هائی که به مردم داده اید ، عمل کنید . برای گرانی چاره ای پیدا کنید. مشکل بیکاری را حل کنید. دست دزدان و قاچاقچیان سپاه و سایر ارگانها را از نفت و سایر امور اقتصادی کشور کوتاه کنید . چاره ای برای تجارت دختران معصوم و فقیر ایران به شیخ نشین ها پیدا کنید . راهی برای حل مشکل خانمانسوز اعتیاد جوانان کشور بیابید و به فکر دهها مشکل کوچک و بزرک و ریز و درشت مملکت باشید. حالا که به هر کیفیت و با هر روشی در راس دستگاه اجرائی کشور قرار گرفته اید ، به جای شاخ و شانه کشیدن یا نصیحت کردن رهبران دنیا ، کمی به داد مردم خودمان برسید. سرتان به کار خودتان باشد و این بچه بازیها را کنار بگذارید. تصویر تان در دنیا بیشتر شبیه عیدی امین شده است . لااقل به فکر آبروی مملکت باشید .

و ما توفیقی الاّ بالله

محمدمحسن سازگارا

23 اردیبهشت ماه 1385

متن کامل نامه را اینجا بخوانید

 

تبعیدگاه دختران

نفتی که از سر سفره این دخترکان ایرانی در حال سرریز شدن است ٬ نمی بینید ! چشم بصیرتی می خواهد چون چشمانی که هاله نور را در هوا می زند و امواج الکترو مغناطیسی الهی (الهامات ) را در هوا رد یابی می کند .  گزارش تصویری خانم معتمدی از تبعید گاه (خوابگاه) دختران

وبلاگ خانم منصوره معتمدی

 

شغل ٬ آخوند

گاهی می شود که انسان ناچارا باید چشم بر روی حقایق ببندد ٬ تا در زمان مناسبی برای حل کردن و یا رفع مشکل پیش آمده ٬فکری بکند . اما تشخیص اینکه آیا زمان مناسب چه وقت است دریاتی می خواهد ٬ که از هر کسی ساخته نیست . حقیقتا انسان باید از سلامت روانی و فکری برخوردار باشد ٬ تا در هر لحظه بهترین تصمیم را بگیرد . سوالی که همیشه در ذهن مطرح می شود این است ٬که چرا علمای قم در قبال چنین دخل و تصرف های آشکاری که در دین صورت می گیرد و با آمدن ٬ احمدی نژاد و یارانش ٬ شتاب روز از افزونی گرفته است ٬ سکوت اختیار کرده و هیچ واکنشی از خود نشان نمی دهد ؟ آیا شایسته نبود از همان اولین بار که آقای جنتی لیست امام زمانی نمایندگان را اعلام کرد ٬ با چنین تفکری مخالفت می شد ؟  ٬و یا  علمای قم که برای موی نسوان کفن بر تن می کنند و به خیابان می ریزند ٬ و از لرزش پایه های سست ایمانیشان سخنرانی می کردند ٬ برای چنین دخل و تصرف های آشکاری در دین پیامبر واکنش نشان می دادند ؟ اگر اعتصابی در قم شکل می گرفت ٬ آیا امروز آقایان جرات سخن گفتن از الهامات خداوندی و قیاس بین احمدی نژاد و با پیامبر را پیدا می کردند ؟ آیا کسی فکر می کرد زمانی آقایان جرات پیدا کنند و بگویند که هر کس که بگوید که نامه احمدی نژاد الهام الهی نبوده است ٬ دهانش را باید سرب ریخت ؟ نه این روش و منسک به نا کجا آباد عبد المالک و جند الله می رسد ٬ والله که ساختن احادیث جعلی کاری ندارد ! مگر نه اینکه کسانی که در کرمان آن فجایع را ساختند ٬ به نام خدا  و اله اکبر سر نبریده اند !نهایتش به کجا می رود ٬ هیچ آنقدر این دروغ ها را به دین می بندند ٬ که از اسلام و قرآن چیزی جز نام باقی نمی ماند .مردم از دین زده می شوند ٬ خودتان بی کار می شوید ٬ آن وقت باید واقعا برای ظهور آقا دعا می کنید ٬ که از گشنگی و بیکاری تلف نشوید  . دوستان من اگر دین ندارید فکری برای دنیایتان بکنید که مبادا ۱۰ ٬ ۲۰ سال بعد بیکار می شوید !

صدای کروبی هم در آمد

اما جناب آقای جنتی! به همان اندازه که شما از نامه‌ی آقای احمدی‌نژاد مبهوت شدید، من از سخنان شما مبهوت شدم! از شما که شاگرد امام (ره) بودید و حداقل انتظار آن بود که بنا به آموزه‌های دینی و حوزوی حرمت استاد خویش را نگه دارید و از قیاس نادرست بپرهیزید. سبحان‌الله از این شیربازار که کار انقلاب و بنیان‌گذار آن به جایی رسیده که شاگرد امام از سر مصلحت، اشتراک در حروف را برای تشبیه «شیر» به «شیر» کافی می‌داند. من بسیار متاسفم که نه تنها این جفا به امام (ره) از جانب یکی از شاگردان وی صورت می‌گیرد، بلکه علاقه‌مندان امام، فضلای حوزه، روحانیان انقلابی و روزنامه‌هایی که خود را اصول‌گرا می‌خوانند، در برابر سخنان شما سکوت کرده‌اند. هرچند که برخی از همین روزنامه‌های اصول‌گرا ترجیح دادند تعبیر «الهام الهی» را از سخنان پخش شده شما از صدا و سیما سانسور کنند.

از سوی دیگر متاسفانه جناب عالی در غلو جایگاه نامه مورد اشاره عملا ملت ایران را تحقیر کرده‌اید. اسلام و ایران اندیشمندان بسیاری دارند که هر یک بر تارک گوشه‌ای از قطعات تاریخ این سرزمین می‌درخشند و آموزه‌های آنان در کتاب‌ها و رسانه ها مورد تدریس و تحقیق دانش آموزان و دانشجویان قرار می‌گیرد. کشور ما حافظ و سعدی و فردوسی کم ندارد که مسوولان اجرایی در مقام متفکران الهی قرار گیرند. مسوولان کشور هر اندازه که اندیشمند و محقق و متفکر هم باشند آموزگار ملت نیستند چرا که ظهور و خروج آنان از حکومت بر اساس معادلات قدرت صورت می‌گیرد، نه تحولات حوزه معرفت.

مگر از یاد برده‌ایم که آن فقیه موسس نظام جمهوری اسلامی چگونه با غلو مبارزه می‌کرد و حتی هنگامی که دو برادر عزیزمان جناب آیت‌الله مشکینی و جناب آقای فخرالدین حجازی از امام ستایشی کردند که ممکن بود غلو تلقی شود. ایشان چگونه با این ستایش‌ها در همان جلسه مخالفت کردند و اجازه ندادند دامنه غلو حتی به جلسه‌ای دیگر کشیده شود؟

بنابراین پیشنهاد می‌کنم با انجام نظرسنجی مشخص شود کدام‌یک از این دو راه مطلوب نظر مردم است. نظرسنجی‌ای که در دو سوی آن این دو طرز تفکر به رای گذاشته شود. امیدوارم در آینده اگر آقای احمدی‌نژاد قصد نگارش نامه‌ای دیگر برای سران جهان و دعوت آنان کردند دست کم این نامه را به دست فردی چون شما بسپارد تا حضرت‌عالی بتوانید این «الهام الهی» را از نزدیک دریابید

اندیشه

 سایت دکتر جهانبگلو

آیا کسی که در راستای چنین فکر و اندیشه ای قدم بر می دارد شایسته زندانی شدن است ؟ 

این لیست مقالات دکتر جهانبگلو به زبان فارسی است ٬ شاید آقایان درست فکر می کنند ٬ افرادی که با فکر و اندیشه افراد کار دارند و در صدد هستند آنچه ما ایرانیان سالها است در طلب اخلاص  گذاشته ایم را بیدار کنند .از صد ها عمل انتهاری و براندازی اعمالشان خطر ناک تر است !  چه چیز خطرناک تر و خانمان سوز تر از اندیشه ٬ که دودمان دین افراطی ٬ خرافات پوسیده را بر باد می دهد . افرادی چون دکتر جهانبگلو هستند ٬ که خواب چند صد ساله ریش مندان را پاره کرده اند .


 

 







 

 


 

 

دامن گیر

FUKING ISLAMIC GROUP

 

دنیا و آنچه در آن است همچون کوهی است ٬ اگر در مقابل کوهی بیاستی و فریاد بزنیم ٬بازتاب آن به سوی ما باز خواهد آمد ٬ حکایت حکایت ماست زمانی که از اعمال تروریستی و از گروه هایی چون حماس و القاعده ٬ مقتدا صدر ٬ حمایت می کردی ٬ برایشان چفیه انداختی ٬ پولشان را دادی تا بروند و به نام خدا بکشند ( قربتنش بخوره تو سر شما ) ٬ باید انتظار چونین تصاویری در کشورمان شاهد باشیم ٬ متاسفانه این بار عوامل خودی به جان انسان بی گناه نیافتاده اند ٬ نه نه اشتباه نکنید ٬ اینبار کاملا بر عکس است ٬ یک سری از جوانان بلوچ به نام و یاد خدا سر از تن خودی ها جدا می کنند .  با آنکه نفس عمل قبیح است ٬ و تفاوتی به واسطه کننده آن ندارد ٬ اما ایراد از آن جوان نیست که از سر جهل و فقر به جان یک عده افتاده است . زمانی که عملیات حماس و شیعه کشی جناب مقتدا صدر را با افتخار و حالتی پیروزمندانه توسط گویندگان صدا و سیما اعلام می کردید باید به فکر امروز می بودید ابراز انزجار شما دوا در نیست . (ابراز انزجار از اقدام تروریستی «بم ـ کرمان» ) 

وقتی در دعا همچونین دیوانگان بر سر می کوبیید و ندای ظهور سر می دهید ٬ با به فکر این افراطیون می بودید . نه آقای کشور با گرفتن این عده دردی دوا نمی شود ٬

/کامل/ وزیر کشور با اعلام خبر به‌دام‌افتادن تعدادی از عوامل حادثه‌ی ترویستی محور بم - کرمان:
بعید می‌دانم تروریست‌ها بتوانند از مرز خارج شوند )

مگر بمب گذاری های اهواز را فراموش کرده ای ٬ کارخانه  تولید افراطیون مذهبی ٬ محصول به غیر از این فجایع ندارد ٬ به جای بعید دانستن و ندانستن منشتان را تغیر دهید .

شرح کامل جنایت تروریست ها در جاده بم - کرمان
رفتار وحشیانه تروریست‌ها از زبان تنها بازمانده حادثه بم
استاندار و نماینده ولی‌فقیه در سیستان و بلوچستان حادثه تروریستی جاده بم کرمان را محکوم کردند
شش گردان رزمی عملیات علیه اشرار جنوب شرق کشور را آغاز کردند
تجمع گسترده و اعتراض آمیز مردم زابل برگزار شد
باهنر: نیروی انتظامی اگر توانمند نیست مرزها شرقی کشور را به سپاه و بسیج بسپارید
وزیر کشور: باقی مانده تروریست ها تا امشب دستگیر خواهند شد/ هر لحظه امکان انجام ماموریت های سفارشی بر ضد مردم وجود دارد