زبان مشترک

؛؛؛ چند وقت پیش برای کاری به یکی از روستاهای مرزی رفته بودم . محل اقامتم یک اتاق وسط یک باغ بود .  شب، قبل از خواب برای کشیدن آخرین سیگار از اتاق بیرون اومدم و درب رو باز گذاشتم . بعد مدتی صدای قور قور قورباغه ای از داخل حمام شنیدم ؛ جای شما خالی برادر قورباغه حمام رو با برکه اشتباه گرفته داشت برای خودش اون وسط رژه می رفت. حالا من دارم تلاش می کنم تا با جارو و ابزار آلات لازمه این قورباغه رو را از اتاق و حمام بیرون کنم و این برادر قورباغه هم در عالم قورباغه ایش فکر می کنه من می خوام بکشمش و هی چند قدم جست می زنه و هی خودشو خیس می کنه ! با خودم فکر می کردم اگه می تونستم با این برادر به زبان قورباغه ای حرف بزنم بهش بگم عزیز دل برادر اینجا اتاقه منه بفرمایید بیرون ! اونهم می فهمید و اینقدر ترس رو به خودش راه نمی داد و شایدم موقع بیرون رفتن از من معذرت خواهی می کرد.

حالا حکایت ما هم با این ریاست جمهوری احمدی نژادیان و دوستان ... همین حکایت زبان قورباغه ای و زبان آدمی زادی شده !یکی باید پیدا بشه که هم زبان آدم رو بفهمه و به زبان قورباغه ای ترجمه اش کنه!

؛؛؛ اینهم حکایت منه!!

نظرات 3 + ارسال نظر
سجاد یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 06:54 ب.ظ http://paknevis.com/weblog

سلام. مشکل اینجاست که قورباغه ها هم زبان نفهم و کله خراب بینشون هست :) [ خدا رو شکر که آخرین سیگار بود، یعنی بعدش گذاشتی کنار دیگه :)) ]

وب نگار یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:34 ب.ظ http://www.weblognameh.blogsky.com

بدبختی اینجاست که این قوم با اینکه همه یک دست هستند ولی زبانشان یکی نیست .
اینها در فهم و درک زبان هم مشکل دارند .
با اینکه فارسی حرف می زنند ولی ایرانی نیستند .

معصومه پنج‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:58 ق.ظ http://sometimes.blogsky.com

و چنان بی تابم
که دلم می خواهد
بروم تا سر کوه
بدوم تا ته دشت ....

دورها آوایی است
که مرا می خواند

سهراب سپهری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد