دریدگی

توهین اروپا به مسلمانان ادامه دارد: مسابقه نقاشی تصویر پیامبر اکرم!

ما مردم مسلمان جزء نوادر روزگاریم به قول معروف هم خدا را می خواهیم هم خرما

خدا هم پس از خلقت ما انگشت تعجب بر دهان گرفته... وقتی می خواهی کسی حرمت ارزشهای تو را

نگه دارد ٬حرمت نگه دار . ما تنها دوست داریم به ما توهین نکنند ٬ می گوییم شما را می کشیم ولی شما

باید به ما و ارزشهای ما احترم بگذارید ٬ دنبال اصلاح دنیا هستیم اما هنوز اخلاقیات خودمان را اصلاح نکرده ایم

به جای این حرفها خودمان را اصلاح کنیم

چاه تنهایی

عید غدیر بر تمامی جویندگان عدالت مبارک باشد

چه خوش سعادتی است که مولای من تو باشی

چه لحظه زیبایست آن لحظه که نام تو را برای آرامش بر زبان می آورم 

هر چه خوبی و نیکی آموخته ام از تو بود

از تو چه گویم که در کلام نگنجی تنها میخواهم که در کنارم باشی ای عزیز 

فراموشی

خودکشی یکی از کارکنان پیمانی مخابرات از این حوادث تو مملکت ما زیاد یا صدا شو در نمی آرن یا صدا اون آدم در نمی آید!

این جور اخبار که به گوش آدم می رسه آدمو از دو جنبه تکون می ده :

تازه می فهمه ای بابا مشکل کار کجاست و این آقایون سنگ مظلومیت فلسطین و کوفت و درد رو به

سینه میزنن .. مردم ما تو بم بعد ۲ سال هنوز نتونستن سرو سامانی به خود و خانوادشون بدن ما

با افتخار دنبال جابجایی اسرائیلیم ......یعنی کشور سوریه از هموطنهای ما عزیزترن که نفت منجانی از ما بگیرن

ولی بعضی ها از ناتوانی برای رفع نیاز های اولیه دست به همچین کاری بزنن؟

نه اشکال از ما هم هست می گن از ماست که بر ماست

ما هم عادت کردیم به شنیدن این اخبار به مردم فقیری که تو شهرمون می بینیم به قتل ها و دزدیهایی که به خاطر پول

و .. اتفاق می افته به اینهمه بی تفاوتی  ..

این حوادث تمام مشکلات آدمو جلوی چشمش خورد می کنه. می فهمه مشکل و درد چیه 

به قولی خدایا فهم اونو بده که بفمم چه نعمت هایی به من دادی و توان و شعورش رو بده بتونم از چیزی که

مال توئه به آدمای نیازمند بدم (حتی خیلی کوچک)

یار

**الهی دردمیدانم دارو نمی دانم و یا میدانم و خوردن نمی توانم٬نه یارم گفت این همه درد

چرا بهره من و نه دست رسد به معدن چاره من ٬ به شغل درد و بیم تاوان ٬به ماتم نشستن جه توان

**الهی اگر زاریم در تو زاریدن خوش ست ٬ ور نالیم در تو نالیدنمان در خور است

   الهی از خاک چه آید؟ مگر خطا؛ واز علت چه زاید؟مگر جفا ٬ و از کریم چه آید به جز وفا 

.............................................................................................خواجه عبد الله انصاری

 

خود کم بینی

سر خورده می گوید :در پی مردان بزرگ می گشتم ٬اما آنچه یافتم جز بوزینگان

آرمانشان نبود...................................................................نیچه 

چند وقتی در در احولات آدم ها دقیق می شم البته این کار همیشگیه منه

ریشه بسیاری از رفتار ها را دنبال می کنم یه خوبیش برا خودم اینه که خیلی

از مشکلات آدما که مشترکن و در خودمم هست رو پیدا می کنم به هر حال

چند روز پیش یکی از اساتید ما سر کلاس موبایلش زنگ زد (ما کلاس هامون به

صورت آتلیه است و این موارد برای استادها زیاد پیش می آید.) این آقا شروع کرد

 به صحبت کردن ٬صدای خانمشان هم از پشت تلفن می آمد:

اس :بله بنده در دانشگاه هستم              خ:مگه قرار نبود ساعت ۳ بیای خونه

اس :متاسفانه کاری برام پیش اومد حتما می رسم خدمتتون

خ :من با این کارا کار ندارم ..کی می آی

اس :امرتون !                خ : هتسهیغاسی(اینجاهاش رو ناواضح شنیدم !)

اس : من تا نیم ساعت دیگه می رسم خدمتتون !

هر چی با خودم کلنجار رفتم علت این کارشو نفهمیدم ٬مگه  هر کسی استاد

یا کاره ای می شه زندگیه عادی و روتین خودشو نداره یا باید اونو پنهان کنه

احتمالا می خواد بگه که آدم مهم و پر مشغله ای 

یا .... به هر حال اینم یه درده که آدما از خودشون فرار کنن و بخوان جور دیگه ای

خودشون رو نشون بدن! 

 **بدون شرح! 

 روزی روزگاری یک زنی بچه ای آورد  بچه وقت حرف زدنش

همیشه از مادرش می پرسید: ننه اون چیه تو آسمون مادرش هم با صبر و حوصله

هر بار می گفت ننه اون کلاغه

روزگار گذشت زن قصه ما پیر شد چشماش دیگه سو نداشت یه روز از پسرش پرسید

ننه اون چیه تو آسمون ؟

 پسر جواب داد مگه کوری اون کلاغه! 

 

زندگی

چه می شود اگر که من حقدار بمانم یا نمانم !من هم اکنون چه حق ها که ندارم !ــــــ

 آن که امروز از همه بهتر می خندد تا آخر می خندد.

................................................................................................نیچه

امروز داشتم فکر می کردم که ما تا یک سنی باید درس و مدرک کشکی این خراب آباد تلاش کنیم

تازه می رسیم اول خط... شروع برای فراهم کردن حداقل وسایل آسایش با گذشت زمان فقط بر مشکلات

افزوده می شود می رسی آخر خط اونقدر از خودمون کار کشیدیم که تنها توفاله از ما هر روز انتظار مرگ را

می کشد .

 اگه کسی خودشم زندگی را سخت بگیره که هیچ ....

کسی که نتونه در حال زندگی کنه ممکنه هیچ وقت این فرصت رو پیدا نکنه!