۴ روز دیگر

سروش : پالان خر . 

ش : پالان خر ؟

سروش : آره پالان خر

ش : چه ربطی داره !  باز زدی به قرمه سبزی ؟

سروش : نه !  چه قرمه سبزی ای ! طبقه روشنفکر ما همیشه به جای خر ٬ دنبال پالان خر است!  

ش : منظورت چیه ؟

سروش : هیچی . من زوری ندارم ... ولی همیشه ٬ جایی که باید پیگیر یک موضوعی باشند ٬ یک مشکل اجتماعی یا سیاسی را حل کند ٬روشنگری کنند ٬ برای مردم عامه راه مشخص کنند ٬آنقدر به فرعیات می چسبند و در آن گم می شوند ٬  که فراموش می کنند که موضوع چه بود و به دنبال چه کاری بودند ! به نظر می رسد که خواب زمستانی روشنفکری در ایران خیلی سنگین تر از این حرف ها ست ٬ شاید با تحریم و چند بمب بیدار شوند . ولی آن زمان هم فایده چندانی ندارند ٬ می پیچند به پای هم و در گیر مسائل داخلی و خانوادگی می شوند ٬ چند صد سال بعد ((البته در مقیاس دنیای ارتباطات ٬یکی ٬دو سال )) به تحلیل و سخن پرانی درباب موضوع می پردازند . آنقدر می گویند و می گویند !  که لحظه ای با خود می گویی ٬ ای بابا ! تو این همه سال کجا بودی ؟

ش : اینهمه گفتی ٬ من آخر حرفت رو نفهمیدم ٬ در مورد چی حرف می زنی ؟

سروش : می گم . حوصله کن . مسئله هسته ای ما رو یادت هست !

ش : خوب آره !

سروش : حتما هم شنیدی که پرونده به شورای امنیت رفت .

ش : آره .

سروش : بعدش می دونی چی می شه ؟

ش : حرفت رو بزن .

سروش : هیچی ! خودتو ناراحت نکن. احتمال تحریم ایران از لحاظ سیاسی و اقتصادی و بعد حمله به تاسیسات اتمی ایران ٬ و بعد ایران میشه منطقه پرواز ممنوع و  آخرش رو هم بذار نگم !

ش : خوب حالا اینها چه ربطی داشت ؟

سروش : چند روزه که پرونده ایران رفت به شورای امنیت ٬ در سایت ها و وبلاگ های ایرانی هر چه می خوانی ٬ یا به روایت واضحات پرداخته اند ٬یا جملات سران طرفین را که در شبکه های خبری صد برابر کامل تر را می توانی بیابی اشاره کرده اند ٬ و یا  از تحریم و جنگ چنان می گویند که گویی روایت از عراق است و افغانستان ( بویی از میهن پرستی و معرفت نبرده اند ) ٬و یا به دنبال سخن رانی افشاری و  عطری در سنای آمریکا ......  و دعوا با دکتر شیرزادند ٬ یکی عذر می طلبد ٬ دیگری توجیه می کند  ٬ یکی هم  آتش بیار معرکه   ! اینجاست که میگویم پالان خر ٬ یادشان رفت برای چه عطری ٬ افشاری ها رفتند به سنای آمریکا . برای قدرت خواهی ! که دکتر شیرزاد ها از قافله عقب مانده اند و مشمئز کننده می شود برایشان .آخر چه ؟ اصلا دکتر شیرزاد راست می گفت ! این آقایان اشتباه بزرگی کرده اند ! حالا چه باید کرد ؟  راه کجاست ؟ چگونه می توان از این مسیر سر آشیبی که در آن گرفتار شده ایم خلاص شویم ؟ ..... بگذار برات حکایتی بگم . یک روز شیطان به واعظ دینی می گه که من و تو با هم همکاربم ٬ واعظ عصبانی می شه می گه این چه حرفیه می زنی! من مردم رو به راه راست هدایت می کنم و به سوی خدا و خالق این دنیا سوق می دم . ولی تو ... شیطان وسط حرفش می پره و می گه ٬می دونم ! ولی اگه من نباشم تو هم بیکار می شی ! شغل و پول تو وابسته به منه ! ... نقل ٬نقل ماست. جماعتی گوشتی گیر آورده اند و بالای آن روزه می خوانند ! شغلی فراهم شده ! مهم نیست که موضوع چی بوده ٬ دنبال چی بودند . فقط سخن پرانی کنیم . امروز بگذرد ٬ فردا خدا بزرگ است ! اصل موضوع یادشان می رود . در حال حاضر مهم این است که نگذاریم به ایرانمان ٬ وطنمان تجاوز کنند ٬ حالا در هر مقیاسش  چه تحریم ٬ چه جنگ ! امروز دعواهای سیاسی داخلی ارزشی ندارد ٬آنچه مهم است وفاقی ملی (البته نه آنچه در رسانه پرورش یافته ٬منظورم گوسفند صفتی است !) برای جلو گیری از هر گونه اشتباه چه در مقیاس جهانی ٬ و چه در سطح ملی است ٬ نشان دادن آنچه بدست می آوریم در قیاس با آنچه از دست می رود . نشان بدهیم ٬هدف افتخار ایران و ایرانی است ٬ آمدن احمدی نژاد ها (افراطیون )اشتباه است ٬قشر روشنفکر جامعه از اشتباهاتش درس آموخته است !   دعوا های سیاسی ٬ انگ زدن ها ٬ کمکی به حل بحران پیش آمده نمی کند ٬ همان طور که پیش تر ها نکرد .

نظرات 3 + ارسال نظر
سانچو سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:39 ق.ظ http://lastword.blogsky.com

پرونده داره هیچانی میشه . تازه داریم به جاهای اکشنش می رسیم

پیمان پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 04:35 ب.ظ http://peyman59.blogsky.com

راستش نمی دونم چی بگم. اما یه سوال درباره عطری و افشاری داشتم.... اینها کی رفتند؟ من بی خبرم یا آقایان نخواستند صداش در بیاد. البته من به شخصه با رفتن آنها و سخنرانی شان در کنگره آمریکا اصلا موافق نیستم. اینها اگر به فکر مملکت بودند در همین جا می ماندند و می جنگیدند ، نه اینکه فرار کنند و ...
آنها هیچ وقت نخواهند توانست جایگاه و احترامی همچون افرادی مثل آقای گنجی پیدا کنند.
راستی مطلب مردان خیابانی و امار آن مربوط به یک مصاحبه بود بود که در روزنامه ایران به چاپ رسیده بود.
موفق باشید.

نه مسئله اصلا بر سر فرار کردن و نکردن نیست ٬ براتون لینک مطلبشو می زارم

زیگزاگ پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 09:27 ب.ظ

نامردیه این دم آخری بیخیال گنجی شیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد