+بعد از خدا و دین ٬دمکراسی بزرگترین دروغ بشر بود ٬ هیچکس حاضر نیست هزینه های ناشی از آن را بپردازد٬
چه در دین ٬ چه در دموکراسی!
++ چرا وقتی یه شاعر تو یه شعر می تونه تمام احساسشو منتقل کنه یه دیوان شعر میگه
چرا وقتی میشه تو یه صفحه تمام حرفتو بزنی باید یک رمان ۵ جلدی بنویسی
چرا وقتی میشه توی ده دقیقه بگی منظورت چیه ٬ یک فیلم ۳ ساعته درست می کنی
چرا وقتی می تونی تو فیلم رو توی ۱ قسمت تمام کنی باید ۵۰قسمت کشش بدی
چرا وقتی آخرش باید راست بگی تا دقیقه آخر نمی گی
چرا برای کسی که تو زندگی هزار بار آرزوی مرگشو کردی ٬ سر قبرش گریه می کنی
چرا وقتی جنسی رو ۱۰ هزارتومن می فروشی ٬اول قیمتشو ۴۰ هزارتومن می گی
چرا وقتی خوشبخت نیستی ٬اصرار داری به دیگران ثابت کنی خوشبختی
چرا وقتی یه بار هم دعا نکردی ٬ می خوای بقیه رو به راه راست هدایت کنی
چرا کتابی دست می گیری ٬ که بیش از ۳ صفحه اش رو نخوندی
چرا وقتی در روز یه خط شعر هم نمی خونی ٬ دوست داری بقیه به خاطر اشعارت تحسینت کنن
چرا وقتی ساده ترین حقوق زنان رو رعایت نمی کنی ٬ اصرار داری که بقیه تو رو به یه فرد فمینسیت و مدافع حقوق زنان قبول کنن
چرا وقتی روزی صد بار به زنت خیانت می کنی ٬ نباید هیچ وقت به شک داشته باشه
چرا وقتی تمام مردهای خوش تیپ را بانامزدت و با هم مقایسه می کنی ٬ نامزدت تو رو به عنوان زیبا ترین دختر روی زمین بشناسه
چرا وقتی حاضر نیستی صد تومن به یه آدم مستحق بدی ٬ بقیه باید فکر کنن که تو آدم خیر خواهی هستی
چرا وقتی برای ماژیک و خط لب و رنگ مو
یا برای یه روزنامه و مجله ورزشی و عکس فلان بازیگر هوار تومن خرج می کنی
انتظار داری بچه گدا بابت یه صد تومنی که با کلی منت بهش دادی از تو تشکر کنه
چرا وقتی نمی تونی حرف و صحبت هم کار ٬ هم رزمت رو بپذیری ٬ آدم دموکرات و طرفدار آزادی بیان نشون بدی
چرا وقتی از اقتصاد هیچی نمی فهمی ٬ درباره تفاوت برنامه اقتصادی دولت جدید و قدیم صحبت می کنی
چرا وقتی قلمت یه شکل خاصیه ٬ وانمود کنی که خیلی سطح بالا می نویسی
........
فریاد از آن کنند که فریاد رس رسد
فریاد را چه سود ٬چو فریاد رس نماند ؟
لطفا برای من بنویسید ..... البت که نمی نویسید !
به نظر شما برای آزادی آقای گنجی در زمان مقرر ٬ هر کسی چه کاری می تواند انجام دهد ؟
THE DOORS ....ALBUMS ...DOORS ,THE
This is the end, Beautiful friend
This is the end, My only friend, the end
Of our elaborate plans, the end
Of everything that stands, the end
No safety or surprise, the end
I'll never look into your eyes...again
Can you picture what will be, So limitless and free
Desperately in need...of some...stranger's hand
In a...desperate land
Lost in a Roman...wilderness of pain
And all the children are insane, All the children are insane
Waiting for the summer rain, yeah
There's danger on the edge of town
Ride the King's highway, baby
Weird scenes inside the gold mine
Ride the highway west, baby
Ride the snake, ride the snake
To the lake, the ancient lake, baby
The snake is long, seven miles
Ride the snake...he's old, and his skin is cold
The west is the best, The west is the best
Get here, and we'll do the rest
The blue bus is callin' us, The blue bus is callin' us
Driver, where you taken' us
The killer awoke before dawn, he put his boots on
He took a face from the ancient gallery
And he walked on down the hall
He went into the room where his sister lived, and...then he
Paid a visit to his brother, and then he
He walked on down the hall, and
And he came to a door...and he looked inside
Father, yes son, I want to kill you
Mother...I want to...fuck you
C'mon baby, take a chance with us X3
And meet me at the back of the blue bus
Doin' a blue rock, On a blue bus
Doin' a blue rock, C'mon, yeah
Kill, kill, kill, kill, kill, kill
This is the end, Beautiful friend
This is the end, My only friend, the end
It hurts to set you free
But you'll never follow me
The end of laughter and soft lies
The end of nights we tried to die
This is the end
** می گویند عالمی در خواب شیطان را می بیند ٬ در دستان شیطان طناب های بسیاری بوده و با ضخامت و جنسیت های مختلف ٬ از او سوال می کند که این طناب ها چیست می گوید این طناب ها مال آدم های متفاوتی است که آنها را برای گمراه کردنشان بر گردنشان انداخته ام و آنها را با خود می کشم ٬ این که از ضخامتش بیشتر است مال فلان مرجع تقلید است این که از همه نازک تر است مال فلان آدم مومن است است و قص الی هذه .... عالم می پرسد که پس مال من کو ٬ شیطان در جواب به او می گوید تو خودت با پای خودت دنبال من می آیی احتیاجی به طناب نداری !
***
فیلم :هنر پیشه
کارگردان : محسن مخلباف
زن اکبر : جیش کن این تو ....اه وایسا.....بهت میگم جیش کن این تو....جیش کن این تو
بچه همسایه : بعد از هر جمله زن نمی خوام
زن اکبر : تا جیش نکنی ، نمی ذارم از اینجا بری .... جیش کن
بچه همسایه :نمی خوام
زن اکبر : به خودت تلقین نکن ، به جیش فکر کن ،خودش می آد
بچه همسایه : می گم لباسای مهمونی ایم کثیف می شه (با بغض)
زن اکبر : می دونی که زندگی ایم به جیش تو بسته است تا جیش نکنی نمی ذارم از اینجا بری آ
بچه همسایه : می گم بهروز اینا کردن (داد می زنه.)
زن اکبر : مگه نمی دونی دارم اکبر از دست می دم ، یالا جیش کن ....... جیش کن (با لحن کشیده )
جیش کن ،جیش کن ،جیش کن ( به صورت سریع و پشت هم )....
خواهش می کنم جیش کن
بچه همسایه : دیدی آخر لباسم کثیف شد
نمایش های قدیمی ٬حرف هایی تکراری ٬ژست های آبکی ٬ ما از تو چیز دیگری می خواهیم ٬ حال که آنها را به ما نمی دهی لااقل به وعده ها خودت عمل کن ٬پنالتی های تو تاثیر چندانی در زندگی ما ندارد .
به نظر می رسد که آنچه می ترسیدیم در حال شکل گرفتن است ٬ پس از فتح خیبر ٬ تقسیم سکان های قدرت ٬ حال زمان آن فرا رسیده ٬که آن بخش از دوره انقلاب را که از نگاه عالیجنابان به بیراهه رفته اند را از صفحه تاریخمان پاک کنند ٬ و آن را به گونه ای بنویسند که می خواهند ٬ دوران خاتمی ٬خلسه ای را بر اعماق تمامی مبارزات دانشجویی در راه آزادی پدید آورد ٬ حرکت یا سکون توفیری نداشت ٬ما همان جا می ماندیم که بودیم ٬نه شاید به عقب بازگشتیم ٬ توازن را بر هم زدند ٬ ارزش هایمان را عوض کردند ٬ دانشگاه (مرکز تفکر ٬ خواب پریشان)٬ دانشجو زمانی تنها دغدغه اش آزادی بیان ٬ ارزش های انسانی بود ٬ نمی توانستی با چنین کسی در ملاعام مبارزه کنی و به این سادگی ها او را خاموش کنی ٬ اما با ارزش هایش را غیر دینی ٬آزادی روابط و... به راحتی با نام دین می توان مبارزه کرد ٬ میلیون ها ایرانی هوادار تو خواهند بود ٬ اسلامی شدن واژه ای کوچکی نیست که کسی بتواند با آن به راحتی مبارزه کند ٬آرام آرام با ایرانیان چونین باش ٬تغییرات ناگهانی را پیش تر تجربه کردی ...... حالا به بهانه دین ٬ انقلاب فرهنگی دیگر ٬ مغز های دیگری می روند ٬ما با حسرت تنها نظاره می کنیم ٬ نه ٬آنقدر گرفتار زندگیمان کرده اند که کمی آن طرف تر را هم نگاه نمی کنیم ٬من باشم ٬سود و منفعت باشد ٬همین کافی است .
** او با تحمل اسارت آرمان های آزادی خواهانه ما را فراموش نکرد ٬ما نیز زمان آزادیش را فراموش نکنیم .
آزادی از آن کسانی است که برای آن تلاش کرده اند ٬ اکبر گنجی در پایان دوره محکومیت خود باید آزاد شود.
۱- من فقط باشم
من فقط باشم
مست مستت می کنم
در خماری های تو ٬ صد کاخ می سازم برایت
در بیابان های خالی ٬در سرابی ٬گلد های بیشماری می نگارم
طعمه ام ناموس مردم ٬جوی آبت را فراهم می کنم .
موشکی چون قرص ٬آسمان هفتم و هشتم .
گر کنی شوهر ٬گر بگیری زن ٬ گر شوی هالو * ٬می دهم ۵۰۰ تومان وامت .
من فقط باشم
می خرم احکام ٬می کنم ممنوع ٬ می شوی چون گرگ .
می زنم آتش به مالت ٬ می کشم سوهان به روحت ٬می فشارم
می کنم انگشت در احساس مردم ٬ می ستانم حقتان را.
امنیت را ٬.... ٬واژگان نامحتوای کفر را ٬ می دهم احساس خوبی .
من فقط باشم
*منظور سکوتی از روی آینده نگری است ٬ به هر حال قصد جسارت به متاهلین نبوده است !
۲- فریاد از آن کنند که فریاد رس رسد
فریاد را چه سود ٬چو فریاد رس نماند ؟ اخوان ثالث
بنویسیم ٬ بخوانیم ٬ بگوئیم ٬ اکبر گنجی ۲۶ اسفند باید آزاد شود .
گذشتن از کنار افرادی که برای آزادی ما تلاش کرده اند ٬ برای ما کاری عادی شده است .در تاریخمان بگردید ٬بی شک نام های فراوانی را پیدا می کنید . بسته بودن جامعه و تک صدایی بودن (بی اهمیت و پوچ جلوه دادن وقایع ) سبب شده که ما در شرایطی که باید حامیشان باشیم ٬ آنها را تنها گذاشته ایم .
اگر امروز من و شما ٬در مورد بسیاری از مسائل کشورمان و واقعیت های تلخ و دروغین جامعه (نه در مقیاس کلان ٬حداقل در جامعه کوچکی که در آن کار یا تحصیل می کنی) بی هیچ ترس و واهمه سخن می رانیم و بر این جسارت و رک گویی بر خود می بالیم ٬ آنرا مدیون کسانی چون اکبر گنجی ها هستیم .نگاهی به نسل قبل از خودت بیانداز ٬ چنان کرده بودند با ایشان ٬که جرات اعتراض برای استیفای حقوق خود را از دست داده بودند...... پیش از این اعتراض برادران شرکت واحد را که برای استیفای حقوق صنفی خود و نه هیچ چیز دیگر ٬ به بدترین شکلی مهرورزی کردند ٬حتی به زن و بچه های آنان رحم نکردند ٬ و ما در خانه در کنار رسانه های بیگانه و کامپیوتر و.... تنها به نظاره و دلسوزی نشستیم! چه سود که صدایی از ما بر نخواست ٬ گروهی به حمایت آنها نشتافت .
تنها ۱۸ روز تا آزادی اکبر گنجی باقی مانده ٬ مردی که برای بدست آوردن آزادی بیان برای همه ما ٬ هر چه داشت دریغ نکرد ٬که چه سرمایه ای گرانبها تر از عمر ٬و چه چیز ارزشمند تر از جان و بدن آدمی . امروز بعد از ۶ سال زندان و شکنجه و اعتصاب ٬ تنها ۱۸ روز دیگر به آزادی او باقی مانده است ٬ روز ۲۶ اسفند را فراموش نکنیم و نگذاریم کاری کنند که فراموش کنیم ٬هر کس کوچکترین کاری که از دستش بر می آید انجام دهد تا او را نتوانند حتی ۱ روز بیشتر در زندان نگه دارند ٬کاری کنیم که فردا بر خود ببالیم که ما همان هایی نبودیم که به مصدق ها پشت می کردند.