وقتی هر کاری می کنی نمی توانی بنویسی همین می شود که می بینید .
لطفا دست نزنید !
اشکال از فرستنده است .
کارگران مشغول کارند تا ایرادات را هر چه سریع تر بر طرف کنند .
خسارت ناشی از زلزله در مناطق روستایی لرستان سنگین اعلام شد .
باز هم زلزله باز هم کشته و مجروح ٬باز هم هم وطنان زیر آوار ٬ باز هم آوار جهل جان انسان های بی گناه را گرفت ٬ باز هم بی تفاوتی صدا و سیما ٬ باز هم نمایش های هالیوودی خبرنگاران ٬باز هم بی تفاوتی ما .... وقتی که سخن از جان انسان ها پیش می آید ٬ دست و دلم برای نوشتن نمی رود . از چه بگویم از خانه های امیدی که در روز های آغازین سال خراب شد ٬ از دل هایی که بیش از سر و دست ها شکسته شد ٬ از انسان هایی که روحشان آزرده شده است ٬ از امکاناتی که وجود ندارد که به داد آنان برسد ٬ از خانواده هایی که عزیزان خود از دست دادند ٬ از اعلام عزای عمومی. ... بر ما نباشد که اعداد و ارقام روح انسانیت را در ما بخشکاند و این اتفاق را کم اهمیت جلوه دهد ٬ حادثه دیدگان این زمین لرزه نیاز به کمک ما دارند آنان را فراموش نکنیم ٬ از خداوند برای بازماندگان این حادثه طلب صبر داریم و برای رفتگان طلب آمرزش .
تو کردی ! تو خواستی ! او بد بود ! جبران می کنم ! مردم بد رانندگی می کنند ! مردم فرهنگ ندارند ! کار انگلیسی هاست ! و .... اگر از این گونه جملات بنویسیم شاید چند کتاب پر شود از ین هزیان ها که از کمترین مردم تا مقامات بالای کشور مان هر روز و هر روز می شنویم .ما ایرانیان چنین فرهنگی پیدا کرده ایم ٬ برای حل مسائل و مشکلاتی که در زندگی و حکومت و وطنمان به دنبال دشمن و شخص ثالثی می گردیم ٬ که مبادا ناچار به حرکتی شویم که تحملش را نداریم .اما قطار دنیای امروز برای هیچ کسی صبر نمیکند. قبول اشتباه بخشی از زندگی است . این ما بودیم ٬تفکرات و اندیشه های مدرن اسلام را ٬با برداشت های غلط به حیوان چهار پایی تبدیل کرده ایم که توان یورتمه رفتن هم ندارد و کاری کرده ایم نیروی ماورائی ( خداوند ) که تنها حامی انسان را به موجودی بدل کردیم که تنها به دنبال گرفتن آزادی های مشروع انسان ها است و پر کردیم ذهن ها را از افکار و مرز های غلط و دست ساخته بشر که تنها کارش پر کردن توانمان برای شکستن آنها است و بزرگترین نعمت خدادادی انسان ـ عقل ـ را در طلب اخلاص گذاشتیم . نه ٬ نمی توانیم عقب ماندگی های فرهنگی مان را با واژگان دهان پر کن تر ٬ خانه های مجلل تر و ماشین های مدل بالا تر ٬ لباس های شیک تر پنهان کنیم . که آنها وسیله ایست برای ترقی ٬فی نفسه ارزشی ندارد .نمی توانیم بگوییم که اسلام با ما چنین کرد ٬ نمی شود آن را به گردن علمای اسلام انداخت . که دین اسلام بود که در دوره ای ایرانیان را به جایی رسانده بود که اروپائیان از ما الگو برداری می کردند . به نظر همه ما خنده دار می آید وقتی رهبری سخن از دشمن می گوید ٬ وقتی تئوری او ٬ برای پیشرفت و ترقی مملکت ٬ کمین دشمن است ! اما کمی تعمق در این جملات ما را می رساند که نه ! انگار چرخ این جامعه را ۱۵۰ سال است که همین سخنان می چرخاند ٬ هیچ کس حاضر نیست که قبول اشتباهات کند ٬ همه به گونه ای آن را بر گردن این و آن می اندازیم .ما هیچ کدام حاضر به اندیشیدن نیستیم ٬ فقط ادا در می آوریم. وقتی چنین باشد ٬ هیچ گاه دلایل اشتباهات مشخص نمی شود ٬ هیچ وقت راه ثواب و نا ثواب از مشخص نمی شود و یک کشور راه رفته را دوباره و دوباره نمی رود . اما ما نمی بینیم ٬ نمی خواهیم ببینیم ..... که نادیده انگاشتن دلیل نبود می پنداریم .
نو بهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گْل بدمد باز و تو در گٍل باشی
........................................حافظ
سال ۸۴ نفس های آخر خود را می کشد . سالی پر از نشیب ٬ پر از فراز . رفتن پدر بزرگ خوبم ٬ دایی و پسرش ٬ غمی بر دل نهاد که با آمدن یک بهار نمی توان زدود . سال آمدن و رفتن ها ٬ دوستانی که رفتند و کسانی که نیامدند و من تنها ٬ پر ز اندوهشان . اما چه می توان کرد ٬ جز حرکت . آنچه طبیعت می آموزد ٬ که از پس خاک مرده سبزه بیرون می آید و از دل درختی خشکیده شکوفه ٬ زندگی را فریاد می زند .که خداوند می گیرد آنچه می دهد و می بخشد آنچه می گیرد .
سال ۸۴ می رود ٬ سالی پر از رنج و اندوه برای من ٬شاید برای شما هم . نمی دانم همان جایی هستم که سال گذشته بودم ٬ و یا آنچه آموختم ارزش یک سال گذر عمر گران مایه را داشت .آموختم ٬ آموختم که چگونه بنگرم ٬ به انسان های اطرافم ٬ به تو ٬ به خودم ! بشنوم حرف های نا گفته دل را . بفهمم ارزش سکوت ٬ نفوذ نگاه ٬ محبت را که چگونه یخ دل ها را می شکند . آموختم با دیگران چونان باشم که با من رفتار می کنند ! ارزش خود را !..... لحظه ها آخرین سال است ٬ از پس خانه تکانی های عید زنگار از روی دل هایمان را پاک کنیم ٬ دل را سبک کنیم از کینه ٬از آدم ها . بال و پرش دهیم با محبت و عشق و رها شویم در آسمان آبی ! بهار پشت در است ٬ در های باغ دل را بگشاییم ٬ تا خزان آرزوهایمان را پر کند از شکوفه امید ٬ و بشوید غم هایمان با رگبار عشق . و دعا کنیم .
سالی پر از امید ٬ پر از نور برایتان آرزو می کنم . سالی پر ز یاد خدا .
خانه های دلتان همیشه بهار ٬ سال نو مبارک
با آرزوی بهترین ها برای شما ....... سروش
Iranian dissident freed from jail | ||
Ganji was jailed in 2001 for writing articles in which he linked senior officials to the murder of dissidents Correspondents say he is a hero to Iran's reformists for standing up to hardliners, and many world leaders have called for his release He has spent much of his jail term in solitary confinement and went on hunger strike for several months last year Read more on BBC NEWS |
اکبر گنجی، شب گذشته آزاد شد و به خانه آمد. معصومه شفیعی، همسر اکبر گنجی با بیان این مطلب، به خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفت که وی ساعت 10 جمعه شب، از زندان آزاد و به خانه آمده است. پیش از این همسر گنجی عنوان کرده بود که در تاریخ 26 اسفندماه، محکومیت گنجی به پایان میرسد.
جمعی از فعالان سیاسی و روزنامهنگاران صبح امروز با اکبر گنجی که شب گذشته از زندان به خانه آمده بود، در منزل وی دیدار کردند. به گزارش خبرنگار ایسنا، بنا به گفتهی مسوولان قضایی، آزادی قطعی گنجی روز 10 فروردین خواهد بود و وی فعلا در مرخصی به سر میبرد.همسر گنجی پیش از این عنوان کرده بود که دوران محکومیت همسرش در تاریخ 26 اسفندماه به پایان خواهد رسید. در این باره مولایی، وکیل مدافع گنجی به ایسنا گفت: خواست ما این بود که در سال جدید موکلم در خانه باشد که مسوولان قضایی با این خواست ما موافقت کردند و از این جهت از آنها سپاسگزاریم. محمود سالارکیا، معاون دادستان تهران در امور زندانها نیز در این باره به خبرنگار حقوقی ایسنا گفت: با توجه به فرا رسیدن سال جدید و برای این که اکبر گنجی در کنار خانواده باشد، مرخصی یک هفتهای به او داده شد و آزادی قطعی وی با احتساب این 7 روز مرخصی، در تاریخ 10 فرودین 85 خواهد بود.
پ. ن : یادمان باشد هنوز تمام نشده است ! باید تا رهایی کامل او تلاش کنیم .