آنچه که موجب تکدر خاطر آذری زبانان عزیز شده است ٬ کاریکاتور مانا نیستانی نبوده و نیست ٬ مسئله تفرق گرایی ایست که اعمال آقایان در تمام مدت آن را فریاد می زند ٬ آنچه که هر روز گفته میشود و خلاف آن انجام می شود . مگر جز این است که تنها یک گروه خاص هستند که صاحب حقند ٬ و باقی کشک . طلب اقوام آذری زبان ٬ بلوچ ٬ کرد ٬ عرب و ...... حقوق قومی است که در این مدت از آنها گرفته اید . چرا زمانی که انتصابات در کشور انجام می شود ٬ استاندار و شهردار هر قومی به طور کل از جای دیگری آورده می شود ؟ چرا بعضی از اقوام ایرانی در حاکمیت نقشی ندارند ٬ چرا امکانات در بعضی از مناطق سنی نشین از صفر هم پایین تر است ؟ چرا اداره اقوام ترک و بلوچ و ... به خودشان سپرده نمی شود ؟ آنها که بیشتر به محرومیت و کمبود هایشان آگاه اند ! آنها می خواهند که خودشان به خودشان خدمت کنند ! خدمت کردن هم مگر اجباری می شود ! واقعا این به معنای این یعنی جدایی طلبی ؟ نه ! من فکر می کنم این از تمامیت خواهی آقایان است ! ترس از برملا شدن اشتباهات خدمتگذاران ! وقتی شعار عملی جمهوری اسلامی حکومتی اسلامی(شیعه ) - ایرانی به نقل از آقای خمینی بوده است ٬ تنها نشان از آن است که ای اقوام ایرانی بروید بمیرید که اسلام آمده است . نه ! نمی توان هر زمانی به بهانه سست شدن ارکان حکومتی و بهره برداری دشمنان خیالی ٬ انسان ها را از سخن گفتن و طلب حقوق حقه خود محروم کنی . برادر ! دارم خفه می شوم بهانه به دست دشمن دادن کیلو چند ؟
در آخر یادمان نرود که مانا نیستانی در این معرکه بی تقصیر بوده است ٬ او را تنها نگذاریم ٬ تا به حساب اشتباهات دیگران چوب را کس دیگر خورد !
تند نرو سروش!
اینهایی هم که تو گفتی دلیل این همه آشوب آذربایجانیها نیست. درسته بالاخره اینها باید روزی سرباز می زد. مانای بیچاره این وسط قربانی شد. کسی که واقعا بیگناه بود.
چی میشه گفت...
فکر کنم بهتره باشه شعرت راحذف کنی . مسئله کاریکاتور مسئله ای بود که الکی شلوغش کردن
اینم وبلاگی برای آزادی سروش
.....سروش را تو ر و خدا آزاد کنید .....
دبلیو دبلیو دبلیو.سروش آزاد.بلاگر.کام