م..........................اخذ
نوع تفکر ما ایرانیان در نگاه به تمامی مسائل از حالت اعتدال خارج شده است ٬ ما تبدیل به ماشین هایی شده ایم که به سرعت به دنبال توجیه و راه حل های میان بر هستیم ٬ و تلاشمان برای یافتن و هضم تمام جوانب یک مسئله از یک سو و رسیدن به پاسخ های پایدار و دراز مدت از سوی دیگر در حد صفر و گاهی زیر صفر است . همه به ظاهر می دانیم که مشکل کجاست ٬ اما نه مشکل را به صورت کامل و سیستماتیک شناخته ایم و نه علل و عواملی که آن را سبب شده ٬ می دانیم . همواره در حال تذریق مسکن به بدن جامعه هستیم تا دردش را احساس نکند ! برنامه هایمان همواره کوتاه مدت هستند و در هر تغییری ٬ بر اثر شوک وارده ٬ سیستم حرکتی می کند و با خاموشی آن دوباره همان مشکلات و همان اعتراضات . رئیس جمهوری می آید ٬ و در تفکرات خودش و گپ و گفتگو هایی که با همفکرانش داشته به اینجا می رسد که مشکل ما ریخت و پاش های درون دولت است ٬ تمام نیروی خود را صرف آن می کند اما نتیجه اش که بعد از یکسالش را خودتان میبینید ٬ بغیر از ریا کاری های تصنعی ٬ در باقی زمینه ها تغییری حاصل نه تنها حاصل نشده ٬ بلکه با رفتار های نسنجیده بر مشکلات افزوده است . این نتیجه همان تفکر یک بعدی است .
حالا هم کاریکاتور مانا در روزنامه و مسائل پیش آمده در میان آذری زبان را به سادگی از کنارش می گذریم ٬ که ای آقا ! زیادی شلوغش کرده اند . اگر ما بودیم اصلا ناراحت نمی شدیم !اصلا اگر آدم اعتراضی دارد باید منطقی مطرحش کند ! و....... ولی یادمان باشد هیچ آدمی در این دنیا احمق نیست ! وقتی چونین فکر کردی ٬ ساده ترین جوابی که به ذهنت می رسد را به عنوان پاسخ بر زبان جاری نمی کنی ! واقعا فکر می کنید که آذری زبان ها بیکار بودند و یا آنقدر کم صبر یک کاریکاتور آنها را به خیابان بیاورد ! وگرنه آنهمه آشوب با عذر خواهی سر دبیر و مانا باید تمام می شد ! مشکل اینجاست که سعی می کنیم از کنار هر رویدادی به سادگی بگذریم و پس از حل کردن مقطعی یک مسئله ٬ دلایل کلان آن را نمی یابیم . اگر سعی مان بر آن باشد که مشکلات دیگران را بشنویم و بفهمیم ٬ تا با آنها به زبانی مشترک برسیم ٬ و بر اساس دیده و اخبار تحریف شده قضاوت نکنیم ٬ در اینگونه حوادث اجتماعی نیمی از را حل شدن را جلو برده ایم .