بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
طوطی ای را به خیال شکری دل خوش بود
ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد
نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ
چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد
تنهایی .....................خدا ..................مرگ
دعا...................... ......گناه.. ..... ........ سکوت
خالی ..... .. ... .. نیرنگ ..... ... ... سجاده
دروغ .... ..... .... ....... سبز.... ..... ...... مرگ
جوان ... ........ ....... .. تو .... .... .......... شب
سرما..... ........ مرد کارتن خواب.... . عبور
از مهتابی به کوچه خم می شوم و به جای همه محرومان زمین گریه می کنم
.........................شاملو
سلام عزیز / خلاصه حرفات گمان کنم همین میشه :تنهایی ...نیرنگ .... شب
من محروم نیستم ولی اگه دیدیش گوشزد کن به جای من هم گریه کنه...
ای کاش معنی حرفا یی که می زنی رو بفهمی.
از اینکه کسی اعتراض کنه خوشحال می شم در عین حال به افکار وحرفهای خودم مصممم تر! خوشحال می شم علت این حرفتو بدونم
دلیلش اینه که مال این حرف ها نیستی.این حرفها هم به ضرر
من نیست که از مخالفت من به حقانیت خودت برسی.