عدد ۱۳

              وقتی روی این عدد تامل می کنم.
              احساس لذت دردناکی به من 
              دست می دهد......مارسل پروست
 
             کتاب سفت بسته شده و هنوز عفیف.
             آن قربانی را انتظار می کشد که قبلا
             خون لبه های سرخ کتاب قطور را
             جاری کرده است . دخول اسلحه را .
             یا کاردکاغذبری را تا پرده از آن بردارد. 
             ....................................مالارمه 

  ۱ -کتاب ها و روسپی ها را می توان به بستر برد .

  ۲-کتاب ها و روسپی ها زمان را در هم می بافند .بر شب مانند
      روز . و بر روز مانند شب حکم می کنند.

  ۳ -نه کتاب ها برای دقیقه ها ارزش قائلند نه روسپی ها.

  ۴- کتاب ها و روسپی ها همواره در عشقی نا کامیاب نسبت
      به یکدیگر به سر برده اند.

  ۵-کتاب ها و روسپی ها هر دو مردان ویژه خود را دارند؛مردانی
     که از طریق آنها روزگار می گذرانند و عذابشان می دهند.
     در این زمینه مردان ویژه کتاب ها منتقدانند.

  ۶-کتاب ها و روسپی ها در موسسه های عمومی جای دارند
     مشتری هر دو دانشجویانند.

  ۷-کتاب ها و روسپی ها به ندرت کسی که تصاحبشان می کند 
     شاهد مرگشان می شود.پیش از آنکه عمرشان به سر اید
     می رود و گم و گور می شود.

   ۸-کتاب ها و روسپی ها خیلی علاقه دارند توضیح دهند چگونه 
      به این حال و روز افتاده اند :از گفتن هیچ دروغی فرو گذار 
      نمی کنند.در واقع اغلب سیر و چگونگی ماجرا را متوجه 
      نشده اند .سال ها دنبال دلشان رفته اند .و روزی بدنی فربه 
      در همان نقطه ای برای خود فروشی می ایستد که صرفا 
      برای ((آموختن درس زندگی ))توقف داشته اند.

    ۹-کتاب ها و روسپی ها وقتی نمایش می دهند دوست دارند
       پشت کنند. 

   ۱۰-کتاب ها و روسپی ها  زاد و ولدشان زیاد است.

   ۱۱-کتاب ها و روسپی ها -((راهبه پیر -روسپی جوان )) چقدر
        کتاب هست که زمانی بد نام بود و اکنون راهنمای جوانان
        است.
    ۱۲-کتاب ها و روسپی ها  دعوا مرافعه شان را جلوی چشم
         همه می کنند.
    ۱۳-کتاب ها و روسپی ها -پانویس های یکی .اسکناس های 
         دیگری در جوراب های بلندش است.

.................................................................والتر بنیامین
نظرات 1 + ارسال نظر
سوده جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 07:32 ب.ظ http://flysodeh.blogsky.com

سروش جان.اول از هر چیز به داشتن دوستانی چون تو افتخار می کنم در اندوه لحظه هایی که درد تنها ترانهی تنهایی ام است.وب لوگ زیبات خلوت تنهاییم رو اروم کرد .زیباست.

نظر لطف شماست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد